تاريخ : شنبه 6 مهر 1392برچسب:اس ام اس،خدایا،, | | نویسنده : میلاد

دلت که گرفت منت زمین را نکش....

راه آسمان باز است، پر بکش....

او همیشه آغوشش باز است،نگفته تو را می خواند.

اگر هیچکس نیست ،خدا که هست.....

 

 

 

نردبان این جهان ما و منی است

عاقبت این نردبان افتادنی است

لاجرم هرکه بالاتر نشست

دست و پایش بیشتر خواهد شکست

 

 

 

با خدا دعوا کردم،باهم قهر کردیم.فکر کردم دیگه دوسم نداره. رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم  و خوابم برد.صبح که بیدار شدم مامانم گفت:نمی دونی از دیشب تا صبح چه بارونی اومد....

 

 

 

قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم نهایت قهرش بین دو اذانه .....

اذان بعدی دوباره صدام میکنه....

 

 

 

 



تاريخ : جمعه 5 مهر 1392برچسب:خدایا،سولدوز،, | | نویسنده : میلاد


تاريخ : جمعه 5 مهر 1392برچسب:, | | نویسنده : میلاد

شمردم جمعه ها را بی تو ای مرد

سراسر حسرت و رنج و غم و درد

شمار جمعه ها از حد فزون است

اقلآ جمعه ی این هفته برگرد

الهم عجل لولیک الفرج



تاريخ : پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:, | | نویسنده : میلاد

حکایت من حکایت کسی است که عاشق دریا بود اما قایق نداشت
دلباخته سفربود اما همسفر نداشت
حکایت کسی است که زجر کشید اما ضجه نزد
زخم داشت ولی ناله ای نکرد
نفس می کشیداما همنفس نداشت

خندیداما غمش راکسی نفهمید



تاريخ : پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:شعر،طنز،پسر،, | | نویسنده : میلاد

الهی ! به‎ ‎مردان درخانه ات. به آن زن ذلیلان فرزانه ات .

 

به آنانکه در بچه داری تکند. یلان عوض کردن پوشکند .

 

به آنانکه باذوق وشوق تمام . به مادرزن خود بگویند : مامان .

 

به آنانکه دامن رفو میکنند. زبعد رفویش اتومیکنند.

 

به آن قرمه سبزی پزان قدر . به آن مادران به ظاهرپدر .

 

الهی ! به آه دل زن ذلیل . به آن اشک چشمان ممد سبیل !

 

که ما را براین عهد کن استوار! ازاین زن ذلیلی مکن برکنار

.

.

.

.

 



تاريخ : جمعه 29 شهريور 1392برچسب:, | | نویسنده : میلاد

بهترين آدم هاي زندگي همان هايي هستند كه وقتي كنارشان مينشينم چايي ام سرد ميشود و دلم گرم....

 



تاريخ : جمعه 29 شهريور 1392برچسب:, | | نویسنده : میلاد

كم كم ياد خواهي گرفت اين را كه عشق تكيه كردن نيست،و رفاقت،اطمينان خاطر....

و ياد ميگيري هديه ها معني عهد و پيمان نمي دهد،....

كم كم ياد ميگيري كه حتي نور خورشيد مي سوزاند اگر زياد آفتاب بگيري،....

بايد باغ خودت را پرورش دهي به جاي اينكه منتظر كسي باشي تا برايت گل بياورد،....

ياد ميگيري كه ميتواني تحمل كني ،كه محكم باشي پاي هر خداحافظي،...

 

 

ياد ميگيري كه خيلي مي ارزي.....

 


 



تاريخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, | | نویسنده : میلاد

چگونه دیوانه شویم؟

* از رفتگر محله عیدی بگیرید.

* سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه.

* جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید.

* با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !

* به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟!

* نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید: من مرض دارم ، بیاین منو ببرید!

* روز بازی پرسپولیس با استقلال، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند، ابومسلم را تشویق کنید !

* هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی.

* پیراهن را روی کت بپوشید.

* دقت کنید وقتی در مهمونی براتون نوشیدنی آوردند همه را اندازه بگیرید و بزرگترین رو انتخاب کنید تا کلاه سرتون نره.

* ماست را با چنگال بخورید.

* زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه.

* سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه.

* برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید.

* سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه.

* جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید.

* داخل خیابان بلندگو دستی بگیرید و بگید "پژو بزن کنار وگرنه گازت می گیرم”

* دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید.

* توی رستوران های باکلاس ته بشقابتون رو لیس بزنید .

* توی عروسی کراوات مهمونها رو با قیچی ببرید و در برید

* 100 تا قرص ویتامین c بخورید و بگید خود کشی کردم

* وقتی رئیستون حرف با مزه ای زد بزنید پس کله اش و بلند بلند بخندید

* تو خیابون داد بزنید : هی خره ! بعد هر کی برگشت بهش بگید مگه به خودت شک داری

* تو مترو محکم بزنید پس گردن بغلیتون و بعد که برگشت بلند بزنید زیر خنده

* کمربندتون رو به عنوان دم پشتتون وصل کنید و برید تو جامعه بچرخید

* از قصد تصادف کنید

* تو یه برج بیست طبقه تو آسانسور بمونید و هی برید طبقه 20 و برگردید پایین

* اگه پلیس مدارک ماشین رو خواست تحویلش بدید و بپرید برید سوار ماشینش بشید و در برید

* از پیف پاف به جای عطر استفاده کنید

* وقتی با کسی مشغول صحبت هستید آدامستان را در آورده و به دماقش بچسبانید

* روی زمین صاف مدام زمین بخورید

* از نرده پله های محل کارتان سر بخورید

* به جای جوراب دستکش پایتان کنید و صندل لا انگشتی بپوشید

* روی زیر شلواری راه راه کمربند ببندید

* به خودتان لاستیکی ببندید

* چای را توی نعلبکی ریخته و دراز بکشید و آنرا هورت بکشید

* توی گرمای تابستان پالتو بپوشید و از سرما بلرزید

* از پشت شیشه ماشین برای همه بیخود و بی جهت شکلک در بیاورید

* توی جلسات مهم آدامستان را باد کرده و بترکانید

* در جشن تولدهای کودکان فامیل دوره بیافتید و هر چه بادکنک می بینید بترکانید

* روی قرمه سبزی سس قرمز بریزید و پنیر رنده کنید



تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : پینار
تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | | نویسنده : میلاد
صفحه قبل 1 صفحه بعد